آسمان هشتم

آسمان هشتم

امیر ثابتی
آسمان هشتم

کادوی تولد

چی از این بهتر

که تولدم با میلاد دُر دانه ات یکی شده ...

.

.

.

یَفْرَحُونَ لِفَرَحِنا...


موضوعات مرتبط: دلنوشته

تاريخ : شنبه ۱۴۰۳/۱۰/۲۲ | 9:47 | نویسنده : امیر ثابتی |

جز تو

خودمانیم آقا...

کسی جز تو نفهمید مرا


موضوعات مرتبط: دلنوشته

تاريخ : یکشنبه ۱۴۰۱/۰۳/۲۹ | 11:5 | نویسنده : امیر ثابتی |

ویرگول

من ، شما
مقصر ویرگول است آقاجان ...

 


موضوعات مرتبط: دلنوشته

تاريخ : چهارشنبه ۱۴۰۰/۰۳/۱۹ | 19:45 | نویسنده : امیر ثابتی |

جا نذاری؟

کلاس اول بودم

یه روز کتابمو خونه جا گذاشتم

معلمم گفت ایرادی نداره

مواظب باش خودتو جا نذاری...

خندیدم...

نفهمیدم چی میگه!!

آخه مگه میشه یکی خودشو جا بزاره؟؟

وقتی بزرگ شدم  فهمیدم میشه خودتو جا بذاری

یه گوشه شهر

کنج حرم ...


موضوعات مرتبط: دلنوشته

تاريخ : چهارشنبه ۱۴۰۰/۰۳/۱۹ | 18:57 | نویسنده : امیر ثابتی |

ببخش

مرا ببخش 

که اینگونه دلتنگ تان می شوم

 

به تو از دور سلام...


موضوعات مرتبط: دلنوشته

تاريخ : دوشنبه ۱۳۹۹/۱۱/۰۶ | 23:10 | نویسنده : امیر ثابتی |

قرق

 

آقا جان ...

چه کسی مهمان شماست

که حرم را برایش قرق کردید؟


موضوعات مرتبط: دلنوشته

تاريخ : دوشنبه ۱۳۹۹/۰۸/۱۹ | 20:2 | نویسنده : امیر ثابتی |

یا بشود یا نشود؟

 

لذت عشق به این حس بلاتکلیفیست

لطف تو شامل حالم بشود یا نشود؟


موضوعات مرتبط: دلنوشته

تاريخ : یکشنبه ۱۳۹۹/۰۸/۱۸ | 11:39 | نویسنده : امیر ثابتی |

دلتنگی

به نام خدا

دیگر قلم توان نوشتن ندارد

از فاصله دور برایتان می نویسم

گفته بودن اگر خورشید از ما دور شود انسانها یخ میزنن

اما...

اصلا باورم نمی شد روزی ما از خورشید فاصله بگیریم

۴ عنصر حیات آب باد خاک و آتش بود

حالا ۴ عنصر حیات من حرم حرم حرم و حرم شده

دلتنگم آقاجان چیزی نیست

اما...

یادش بخیر دلمان که می گرفت ساعت ۸ واگن ۸ کوپه ۸

سوار میشدیم و میرفتیم پی درمان زخم هایی که به جز شما نمی توانستم به کس دیگری بگویم

یادت هست آقا...

من بودم و شما بودی و کبوترهای حرم

حالا من ماندم و یک دنیا حسرت و دلتنگی

یادت هست آقا...

وقتی در حرمت قدم میزدم غرور لعنتی مرا می گرفت

وقتی به بال زدن کبوتر ها نگاه میکردم به خودم میبالیدم

یادت هست آقا...

باب الجوادت را میگویم هربار که خواستم از باب الجواد گنبد زیبایت را ببینم نشد...

مگر اشک های مزاحم می گذاشت

بگذریم آقا...

برخلاف عشق که هیچ وقت تمام نمیشود

انتظار تنها واژه ای ست که پایان دارد

دلخوشم به پایان انتظار...

پایانی که سه مرتبه آغاز می شود

جد گرامیتان فرمودند هرکسی را که دوست داشته باشی در روز حشر با او محشور می شوی

اصلا باورم نمیشود...

چه محشری به پا کنم در روز حشر تا شاید به شما ثابت کنم چقدر دوستتان داشتم و دارم...

کوچکترین کبوتر دلتنگ شما

عبدالرضا ثابتی


موضوعات مرتبط: دلنوشته

تاريخ : جمعه ۱۳۹۹/۰۸/۰۲ | 15:14 | نویسنده : امیر ثابتی |

نماز

 

عشق مثل نماز می مونه
همینکه نیت کردی
دیگه نباید به اطرافت نگاه کنی...

جز تو مرا نیست کسی در نظر

 

 


موضوعات مرتبط: دلنوشته

تاريخ : شنبه ۱۳۹۹/۰۴/۰۷ | 2:48 | نویسنده : امیر ثابتی |

علم پزشکی

آخر چه کند با دل من علم پزشکی

وقتی که به دیدار تو بسته ضربانم...


موضوعات مرتبط: دلنوشته

تاريخ : دوشنبه ۱۳۹۸/۱۱/۲۸ | 15:53 | نویسنده : امیر ثابتی |

جبران همه نداشته هایم

من از تمام دنیا 

فقط  " تو " را دارم

که می ارزد به تمام نداشته هایم...


موضوعات مرتبط: دلنوشته

تاريخ : دوشنبه ۱۳۹۸/۱۱/۲۸ | 15:44 | نویسنده : امیر ثابتی |

بیمه امام رضا ع

تو ...

 پشت و پناه منی

 یاامام رضا ...



تاريخ : دوشنبه ۱۳۹۸/۱۱/۲۸ | 15:40 | نویسنده : امیر ثابتی |

هنوز هم عاشقتم آقا

آقا جان...

یه چیزهایی هیچ وقت تغییر نمی کند...

هیچ وقت...

منتظرتم آقا...



تاريخ : دوشنبه ۱۳۹۸/۱۱/۲۸ | 15:37 | نویسنده : امیر ثابتی |

جا مانده در حرم

یعنی میشه

یه گوشه ی این تصویر

عکسه دل من باشه

بالای اون برچسب بزنن

 "جا مانده در حرم "

 



تاريخ : یکشنبه ۱۳۹۸/۱۱/۲۷ | 18:2 | نویسنده : امیر ثابتی |

باران

باران بهانه ای بود

تا من در زیر چادر مادرم

در حرمت میگشتم

اما...

ای کاش الان

مادرم بود

حرمت بود

و باران بند نمی آمد



تاريخ : یکشنبه ۱۳۹۸/۱۱/۲۷ | 17:57 | نویسنده : امیر ثابتی |

باد

این روزها...

زیاد در شهر باد می وزد...

حتما میخواهد از راه دور

سلام ما را به حرم برساند...



تاريخ : یکشنبه ۱۳۹۸/۱۱/۲۷ | 17:46 | نویسنده : امیر ثابتی |

ماه شب چهارده

حتی ماه هم سر به بیابون میزاره ...

آخه توی حرم جایی نداره ...

مادرم راست میگفت که اونجا همیشه روزه ...

راست میگفت ...


موضوعات مرتبط: دلنوشته

تاريخ : شنبه ۱۳۹۷/۰۱/۱۱ | 17:6 | نویسنده : امیر ثابتی |

یک شب

نیامده گره‌اش وا شد آنکسی که شبی

مقابل حرمت ایستاد با امید...

 


موضوعات مرتبط: دلنوشته

تاريخ : شنبه ۱۳۹۷/۰۱/۱۱ | 17:0 | نویسنده : امیر ثابتی |

محشر

میگویند

روز محشر با هر کسی که

دوستش داشته باشی محشور میشوی ...

یعنی من با تو؟!!

چه محشری میشود محشر

من چقدر برای آمدن محشر بی تابم

 

 


موضوعات مرتبط: دلنوشته

تاريخ : شنبه ۱۳۹۷/۰۱/۱۱ | 16:51 | نویسنده : امیر ثابتی |

دلم

دلم می تپد عجیب 


مثل کسی که گم شده درغربتی غریب


موضوعات مرتبط: دلنوشته

تاريخ : شنبه ۱۳۹۷/۰۱/۱۱ | 16:42 | نویسنده : امیر ثابتی |

خوش به حال پدرم

خوش به حال پدرم

که آخر کبوتر حرم شد...

 

 


موضوعات مرتبط: دلنوشته

تاريخ : شنبه ۱۳۹۶/۱۰/۳۰ | 18:59 | نویسنده : امیر ثابتی |

مسافر

حکم پیشانی ام این بود که تو معشوق شوی

منه بیچاره یک عمر به دنبال تو مسافر باشم

 


موضوعات مرتبط: دلنوشته

تاريخ : شنبه ۱۳۹۶/۱۰/۳۰ | 18:56 | نویسنده : امیر ثابتی |

عاقبت

همیشه مضطربم عاقبت چه خواهد شد

یک عمر گرفتار یار خواهم ماند؟؟؟؟

 

 

 


موضوعات مرتبط: دلنوشته

تاريخ : شنبه ۱۳۹۶/۱۰/۳۰ | 18:53 | نویسنده : امیر ثابتی |

الو...

الو...

سلام امام رضا...

دلم خیییلی برات تنگ شده ...


موضوعات مرتبط: دلنوشته

تاريخ : شنبه ۱۳۹۶/۱۰/۳۰ | 18:45 | نویسنده : امیر ثابتی |

پنجره‌فولادِ تو طوری گره وا میکند؛ 
 
که ضریحت نیز از غمهای ما آگاه نیست...
 

موضوعات مرتبط: دلنوشته

تاريخ : شنبه ۱۳۹۶/۰۹/۲۵ | 16:2 | نویسنده : امیر ثابتی |

لااقل

ساکن صحن رضا بودن اگر ممکن نشد
 
کاش میشد در رواق او بمیرم لااقل
 

موضوعات مرتبط: دلنوشته

تاريخ : پنجشنبه ۱۳۹۶/۰۳/۱۸ | 16:4 | نویسنده : امیر ثابتی |

نگاه های روی فرش ریخته

به خادمت گفتم:

فرش ها که تمیزند چرا جارو میزنی؟

لبخندی زد و رفت...

اما تا رو به گنبد شدم

نگاهم از خجالت به روی فرش افتاد

تازه فهمیدم چرا فرش ها را جارو میزنن...

 


موضوعات مرتبط: دلنوشته

تاريخ : سه شنبه ۱۳۹۶/۰۳/۱۶ | 20:36 | نویسنده : امیر ثابتی |

بجز من؟

آقا جان...

همه را بر سفره ات دعوت کردی

بجز من ؟...


موضوعات مرتبط: دلنوشته

تاريخ : سه شنبه ۱۳۹۶/۰۳/۱۶ | 20:22 | نویسنده : امیر ثابتی |

به به چه می شود

ماه مهمانی خدا باشد ...

و سفره امام رضا...

به به

چه می شود...

 

 


موضوعات مرتبط: دلنوشته

تاريخ : سه شنبه ۱۳۹۶/۰۳/۱۶ | 20:18 | نویسنده : امیر ثابتی |

صف غذا

همیشه شلوغ است صف غذای حضرتیاتان

از بسکه غذایتان خوردنیست


موضوعات مرتبط: دلنوشته

تاريخ : چهارشنبه ۱۳۹۵/۱۲/۱۸ | 15:57 | نویسنده : امیر ثابتی |
لطفا از دیگر مطالب نیز دیدن فرمایید
        مطالب قدیمی‌تر >>


.: Weblog Themes By SlideTheme :.